عشق و دل نوشته | ||
|
داستان گربه را دم حجله کشتن میگویند در ایام قدیم دختری تندخو و بد اخلاق وجود داشته که هیج کس حاضر به ازدواج با او نبوده است. پس از چندی پسری از اهالی شهامت به خرج می دهد و تصمیم می گیرد که با وی ازدواج کند. بر خلاف نظر همه ، او میگوید که میتواند دخترک را رام کند. خلاصه پس از مراسم عروسی ، عروس و داماد وارد حجله میشوند و.... چند دقیقه از زفاف که میگذرد پسرک احساس تشنگی میکند . گربه ای در اتاق وجود داشته از او میخواهد که آب بیاورد. چند بار تکرار میکند که ای گربه برو و برای من آب بیاور. گربه بیچاره که از همه جا بی خبر بوده از جایش تکان نمی خورد تا اینکه مرد جوان چاقویش را از غلاف بیرون می کشد و سر از تن گربه جدا میکند. سپس رو یه دختر میکند و میگوید برو آب بیار....
«به کسی گفتند امامزاده یعقوب را در کوه، پلنگ خورد! آنکه می دانست تصحیح کرد که اولاً: امامزاده نبود و پیغمبر بود، ثانیاً: یعقوب نبود و یونس بود، ثالثاً: کوه نبود و دریا بود، رابعاً: پلنگ نبود و نهنگ بود و خامساً: او را نخورد و در شکمش نگه داشته و به ساحل رساند.»
ای که شاخ میگذاردی همه عمر! دیدی که دست تقدیر عاقبت شاخ گذاشت!؟
گورستان ، کمپ ترک اعتیاد زندگیست !
اگه دوووس داری برو ادامه مطلب پشیموون نمیشششیی!!!!! ادامه مطلب آوای انتظار اندوه ۱ سالار عقیلی – ۳۳۳۷۸ آوای انتظار علاقه زیاد پویا بیاتی – ۴۴۰۵۷ آهنگ پیشواز قربون مست نگاهت مازیار فلاحی – ۳۳۱۶۰۸۳ آهنگ پیشواز خداحافظ عشق من حمید عسگری – ۳۳۱۶۹۹۰ |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |